Friday 1 May, 2009

روایات نقل شده از زینب کبری علیهاالسلام

در باره شخصیت روایی حضرت زینب علیهاالسلام، علمای بزرگی سخن گفته‏اند؛ از جمله: ابوالفرج اصفهانی می‎گوید: زینب عقیله دختر علی ‏بن ابی‏طالب، مادرش‏ فاطمه دختر رسول خداست و او همان كسی است كه ابن‏عباس از او كلام حضرت فاطمه (علیه‌السلام) را در فدك نقل می‏كند و می‏گوید: حدیث كرد مرا عقیله ما زینب دختر علی (علیه‌السلام)... در انساب الطالبیین می‏خوانیم: زینب كبری دختر امیرمومنان (علیه‌السلام) كه كنیه‏اش ‌ام الحسن بود، از مادرش زهرا (علیهاالسلام) روایت می‏كرد. مرحوم سید نورالدین جزایری، در خصائص الزینبیه، ویژگی موثقه ‏بودن زینب را طرح می‏كند و می‏نویسد: «از جمله القاب آن محترمه ‏"موثقه‏"(مورد اعتماد) است، كه آن مكرمه مورد وثوق خلاق عالم و حضرت سیدالشهدا، و حضرت سجاد (علیهماالسلام) بوده‏اند و لذا حافظ ودایع الهیه و اسرار محمدیه بوده، بلكه محل وثوق كلیه مردم بوده ‏و لذا حضرت سیدالساجدین (علیه‌السلام) هر وقت ‏بیان اخبار و احادیث می‏فرمود و می‏خواست كه در اذهان مردم جای گیرد و از او بپذیرند، به ‏عمه‏اش اسناد می‏داد و از آن مخدره نقل می‏فرمود و كذالك ابن ‏عباس با این كه مقبول القول بود، مع ذالك می‏گفت: «حدثتنا عقلیتنا.» آیة الله خویی می‏نویسد: از مادرش سلام الله علیها روایت ‏می‏كند. و جابر فقیه(1) و عباد عامری از او روایت می‏كنند. این همه نشان از اوج مقام ‏روایی حضرت زینب (علیهاالسلام) دارد كه متاسفانه كمتر مورد توجه قرار گرفته است. گواهی می‏دهم كه پدرم، محمد، بنده و فرستاده اوست. پیش از آن‏ كه او را بیافریند، برگزید و پیش از پیغمبری تشریف انتخاب ‏بخشید و به نامی نامید كه سزاوارش بود و این هنگامی بود كه ‏آفریدگان از دیده نهان بودند و در پس پرده‏ی بیم نگران و در پهنه‏ی بیابان عدم سرگردان. پروردگار بزرگ پایان كار همه‏ كارها را دانا بود و بر دگرگونی‏های روزگار محیط، بینا و به ‏سرنوشت هر چیز، آشنا. باید توجه داشت كه ارزش روایات نقل شده از حضرت زینب (علیهاالسلام) فراتر از روایاتی است كه راویان دیگر نقل كرده‏اند، زیرا این بانوی ‏بزرگ خود عالمه‏ای غیر معلمه بود و روایاتی را كه نقل می‏كرد، بی هیچ شبهه‏ای، معتبر و مستنداند. حتی روایت‏هایی كه در سنین‏ كودكی از او نقل شده‏اند. این بانوی بزرگوار كه پنج سال قبل از وفات رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) به دنیا آمد، از مادرش فاطمه زهرا (علیهاالسلام)، پدرش ‏علی (علیه‌السلام)،اسمأ بنت عمیس، و‌ ام ایمن روایت نقل می‏كرد. شمار راویان از وی بسیارند كه می‏توان به: علی ‏بن حسین ابوبكر با این سند: محمد بن زكریا، جعفر بن محمد بن عماره ‏كندی، پدرش، حسین بن صالح، دو مرد از بنی‏هاشم، از حضرت ‏زینب (علیهاالسلام) دختر علی (علیه‌السلام) روایت كرد كه زینب علیهاالسلام فرمود: «قالت فاطمه علیهاالسلام: ... و نحنُ وسیلتهُ فی‏ خلقهِ و نحنُ خاصته و محل ‏قدسه و نحن حجته فی غیبه و نحن ورثه انبیائه...»؛ «ما وسیله‏ ارتباط خدا با مخلوق‏های او هستیم. ما برگزیدگان خداییم و جایگاه پاكی‏ها، ما راهنماهای روشن خداییم و وارث پیامبران او هستیم‏.»ابی‏حجاف (از محمد بن عمر بن حسن)، از زینب، به نقل از فاطمه علیهاالسلام و اشجع، بلید بن سلیمان (از ابی‏حجاج، محمد بن عمرو هاشمی) از زینب دختر علی (علیه‌السلام) نقل كرد كه فاطمه علیهاالسلام فرمود: «قالت فاطمه علیهاالسلام: ان رسول الله قال لعلی اما انك یابن ‏ابی‏طالب و شیعتك فی‏الجنه‏»، «و سَیجی‏ء اقوام ینتحلون حبكَ ثم‏ یمرقونَ مِنَ الاسلامِ كما یمرق السهم مِن الرمیه»؛ رسول خدا به ‏علی (علیه‌السلام) فرمود: «ای پسر ابوطالب! همانا تو و رهروان تو در بهشت‏اند و به زودی قومی می‏آیند كه از دوستی تو سخن می‏گویند. آنگاه از اسلام فرار می‏كنند، مانند پرت شدن تیر از كمان.»روایتی مشهور به «فاطمیات‏» در باب دوست داشتن آل محمد كه با این اسناد نقل شده است: «... عن فاطمه بنت السجاد علی بن الحسین زین العابدین (علیه‌السلام) عن ‏فاطمه بنت ابی عبدالله الحسین (علیه‌السلام) عن زینب بنت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) عن فاطمه بنت رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) قالت: الا مَن ماتَ عَلی حُب آل محمد ماتَ شهیداً»؛ «آگاه باشید هر كسی كه ‏بر دوستی آل محمد بمیرد، شهید است.» یكی دیگر از احادیثی كه حضرت زینب علیهاالسلام نقل كرد، خطبه طولانی حضرت ‏زهرا علیهاالسلام در مسجد مدینه است. حدیثی كه در متن آن ده‏ها حدیث ‏درخشنده وجود دارد و بسیاری از احادیثی كه از حضرت فاطمه علیهاالسلام نقل می‏شود، مربوط به همین حدیث طولانی است. ما برای اختصار تنها به ترجمه بخشی از آن بسنده می‏كنیم. علاقه‏مندان را به‏ مطالعه منابع آن ارجاع می‏دهیم. ما خاندان را در میان شما به خلافت گماشت و تاویل كتاب الله را به عهده ما گذاشت. حجت‏های آن آشكار و آنچه در باره ماست، پدیدار و برهان آن روشن و از تاریكی گمان به كنار و آوای آن ‏در گوش، مایه آرام و قرار. «در این روز حضرت زهرا علیهاالسلام چادر به سر كرد و با همراهی جمعی ‏از بانوان وارد مسجد شد. ابوبكر و عده‏ای از مهاجران و انصار حاضر بودند. به احترام آن بانو پرده سفیدی آویختند. قبل از آغاز سخن، ناله‏ی جانسوزی كرد كه بسیاری از حاضران گریستند و پس از آن كه مردم آرام گرفتند، فاطمه علیهاالسلام فرمود: شكر نعمت: «ستایش خدای را بر نعمت‏هایی كه ارزانی داشت و سپاس او را بر اندیشه نیكو كه در دل نگاشت. سپاس بر نعمت‏های فراگیر كه از چشمه لطفش جوشید و عطاهای فراوان كه بخشید و نثار احسان كه ‏پیاپی بخشید. نعمت‏هایی كه از شمار افزون است و پاداش آن از توان بیرون و درك نهایتش، نه در حد اندیشه ناموزون. سپاس را مایه فزونی نعمت نمود و ستایش را سبب فراوانی پاداش فرمود و به خاطر در خواست پیاپی، بر عطای خود افزود.بعثت، صعود از ذلت ‏به اوج عزت: در آن هنگام شما مردم بر كنار مغاكی(گودی و گودال، شیار و جای پست و گود) از آتش بودید خوار و در دیده همگان بی‏مقدار. لقمه هر خورنده و شكار هر درنده و لگدكوب ‏هر رونده بودید. نوشیدنی‏تان آب گندیده و ناگوار، خوردنی‏تان ‏پوست جانور و مردار بود. پست و ناچیز و ترسان از هجوم همسایه ‏و همجوار تا آن كه خدا با فرستادن پیغمبر خود، شما را از خاك ‏مذلت ‏برداشت و سرتان را به اوج رفعت ‏برافراشت. علی (علیه‌السلام) كیست؟ پس از آن همه رنج‏ها كه دید و خستگی كه تحمل كرد، رزم‏آوران ‏ماجراجو و سركشان درنده‏خو و جهودان دین به دنیا فروش و ترسایان حقیقت فروش، از هر سو به وی تاختند و با او نرد مخالفت‏ باختند. هرگاه آتش كینه افروختند، آن را خاموش ساخت‏ و گاهی كه گمراهی سر برداشت، یا مشركی دهان به بیهودگی گشاد، برادرش، علی را در كام آنان انداخت. علی باز نایستاد تا بر سر و مغز مخالفان نواخت و كار آنان را با دم شمشیر یكسره كرد. او این رنج را برای خدا می‏كشید و برای تحقق اوامر خدا تلاش می‏كرد و در آن خشنودی پروردگار و رضای پیغمبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) را می‏دید و سروری ‏اولیای خدا را می‏خرید. همواره دامن به كمر زده نصحیت كننده، تلاش و كوشش كننده بود. فرمود می‏ خواری نكنند تا تن و جان از پلیدی پاك سازند و زنان ‏پارسا را تهمت نزنند تا خویش را سزاوار لعنت نسازند. دزدی را منع كرد تا راه عفت پویند و شرك را حرام فرمود تا به اخلاص، طریق یكتاپرستی جویند. نفاق رخ نمود: اما شما در آن روزها در زندگی راحت، آسوده و در بستر امن و آسایش غنوده بودید. وقتی خدای تعالی همسایگی پیغمبران را برای ‏رسول خویش گزید، دورویی آشكار شد و كالای دین بی‏خریدار. و گمراهی دعوی‎دار و هر گمنامی سالار و هر یاوه‏گویی در كوی و برزن و در پی‏ گرمی بازار. شیطان از كمینگاه خود سر برآورد و شما را به خود دعوت كرد و دید چه زود سخنش را شنیدند و سبك در پی ‏او دویدند و در دام فریبش خزیدند و به آواز او رقصیدند... .» (علیه‌السلام)، ابن عباس، محمد بن عمر، عطأ بن سائب، فاطمه بنت الحسین، محمد بن جابر، عباد عامری و ... اشاره كرد.

No comments:

Post a Comment